گاهانه

ساخت وبلاگ
مخاطب جان، من برای تو فکر میکنم، برای تو مینویسم، برای تو حرف میزنم و اینطور که پیداست برای تو دارم زندگی میکنم... مخاطب جانِ عزیز،  لطف کن پایت را از زندگی من بکش بیرون... و یک لطف دیگر به من بکن و دیگر مخاطب جان من نباش، آخر جان من از تو به لبم رسیده و سر ریز میکند و دارد هدر میرود... مخاطب جانم، همۀ این بیست و چند سالی که برایت زیستم نوش جا گاهانه...ادامه مطلب
ما را در سایت گاهانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghalamjima بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 17 اسفند 1396 ساعت: 0:34

من تا حالا، یعنی تا به این سن، دو تا قانون وضع کردم و به نام خودم ثبتشون کردم.. البته قصه همینجاست.. اینارو توی کتاب قانون اساسی کشور یا یه جایی که مرجع باشه و معتبر ثبتشون نکردم.. بین دوست و رفیقا و کسایی که باهاشون معاشرت میکنم گفتمشون خلاصه این که گاهانه...ادامه مطلب
ما را در سایت گاهانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghalamjima بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1396 ساعت: 12:58

به جای این جمله ای که اکنون میخوانی چیز دیگری نوشته ام در دفترم.. چیزی که در دل شب رخ می دهد.. و همه اش در این مصرع خلاصه می شود.. "کاش این ماجرا به سر نیاید" دنباله اش چیزیست که می خوانی.. آن لحظه ی عمیق نفس کشیدن را هنوز تجربه نکرده ام.. اما به آن بسیار می اندیشم.. آن موقعی که خود را فراموش می کنم را دوست دارم.. امید به آمدنش دارم.. هنوز هم وقتی از آدم ها دور می شوم خیالم را دنبال می کنم و از خانه دور می شوم.. دنبالش به چه جاهایی که نمی روم.. بعضی شان را نمی توانم بگویم.. همین قدر بدان که سری به لحظه ی عمیق نفس کشیدن می زنم.. و همین قدر بدان که دنیا و مایملکش را پشت پا میزنم و به آب و نانش ه گاهانه...ادامه مطلب
ما را در سایت گاهانه دنبال می کنید

برچسب : کاش,این,ماجرا,نیاید, نویسنده : ghalamjima بازدید : 34 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 7:32

من از پشت شاخه های پیچیده در هم

از پس انبوه درختان ایستاده در اعماق جنگل

فرسنگ ها دور تر از ساحل

صدها روز گمگشته بر دریا

هزاران شب آواره در کویر

دور تر و دور تر و هر روز دور تر

با فریادی که پرنده ای را از شاخه نمی پراند

و گوش هستی را نمی لرزاند

ایستاده و خاموش

دوست می دارم ات 

آدمی که هیچگاه شاعر نبود

+ نوشته شده در  جمعه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۵ساعت 20:34  توسط احسان جامه بزرگ  | 
گاهانه...
ما را در سایت گاهانه دنبال می کنید

برچسب : مدت, نویسنده : ghalamjima بازدید : 24 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 7:32

خیلی وقته که ندیدیش.. تصمیم گرفتی که نبینیش.. باهاش حرف نزنی.. سراغشو نگیری.. و هر چی که به اون ربط داره رو پاک کنی از دور و ورت.. آسون نیست این کار برات.. قبلا هم این تصمیمو گرفته بودی.. حتی خیلی جدی تر از این دفعه.. ولی نتونسته بودی.. اما این بار انگار فرق داشت.. با وجود این که خیلی هم جدی نبود تصمیمت، ولی انگار داشت میشد.. زمان زیادی گذشته بود و تو انگار که واقعا تونسته باشی بی خیال ماجرا بشی داشتی زندگیتو میکردی.. افکارت منظم تر شده بود.. به هدف هات فکر میکردی.. یه کم برنامه ریزی و چیزای دیگه که داشت نظم میداد به زندگیت.. فقط یه کم اوضاع نه چندان خوب مالی و دور بودن از هدف هات فکرتو مشغول گاهانه...ادامه مطلب
ما را در سایت گاهانه دنبال می کنید

برچسب : بوی,خیلی,وقت,پیش, نویسنده : ghalamjima بازدید : 40 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 7:32

از پنجره ی اتافم پاییز را می نگرم

باران را

رنگ رنگ درختان را

هوایش کنج دلتنگیست

بهانه است

آسمان با بهانه ی پاییز می بارد

هوای من از تو پاییز است

آسمان من از تو ابری

روزهای من از تو باران

اتاق من پر از پاییز است

من پر از بهانه برای نوشتن

من از جای خالی تو سرشار

پنچره به تماشای پاییز می نشیند

اتاق من پر از دلتنگی های پاییز می شود

گاهانه...
ما را در سایت گاهانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghalamjima بازدید : 29 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 18:55

سر خیابانی که به بازار می رسید ایستاده بودم.. او روی یک صندلی نشسته بود.. احساس کردم می شناسمش.. چهره اش پیدا نبود.. سرش را چرخاند.. همان کسی بود که میشناختم..  تا به حال از نزدیک ندیده بودمش.. دنبالش در شهرهای دیگر گشته بودم اما اینجا..... از دیدنش جا خوردم.. از جایش برخاست و به راه افتاد.. به کسی که در کنارم بود و نمی دانم چه کسی بود،گفتم که باید بروم... به آن سوی خیابان رفتم و به سرعت او را دنبال کردم.. سر راهم یک غاز بود.. سرش را به سوی من چرخاند و خواست مرا گاز بگیرد.. اهمیتی ندادم و خواستم که رد شوم.. کفشم را با دهانش گرفت.. سعی کردم پایم را از دهانش بیرون بکشم.. پای گاهانه...ادامه مطلب
ما را در سایت گاهانه دنبال می کنید

برچسب : فرن كهربائي او غاز,مساعدات غاز او زيت,غازات او طلق,او راس غاز,جليم غاز او اريستون,فرن كهرباء او غاز,فرن غاز او كهرب,بوتجاز غاز او كهرباء,جليم غاز او البا,سخان كهرباء او غاز, نویسنده : ghalamjima بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 3:58

فیلم نامه ای که دو ساعت است گذاشته ام ش جلویم تا بعضی جاهایش را عوض کنم ولی نمیشود انگار.. انگار اگر همان موقع نوشتن تغییرش ندهم دیگر روی سنگ تراشیده شده...... آلبوم جدید محسن نامجو که دارم گوش میکنم و پر از سوال و تعجب و تفکر و گاهی نا امید شدن از صفر شخصی نامجو میشوم و باز هم دوباره گوش میکنم....... ساعت که از یک گذشته و به این فکر میکنم که دیر شد و باید چشمهایم را ببندم کم کم....... فکر آن گاه و بیگاه نارام جان که گاه و بیگاهم را گاهی به هم میریزد... و گرم است... خرداد است...  

گاهانه...
ما را در سایت گاهانه دنبال می کنید

برچسب : خرداد استانبول,استخدامی خرداد 94,استخدام خرداد 94,استخدام خرداد 93,استخدامی خرداد ماه 94,استان خرداد,استاتوس خرداد 93,استخدام خرداد,استانبول خرداد 94,استخدام خرداد ماه 94, نویسنده : ghalamjima بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 3:58

خیالت آسوده است؟

نه.. معلوم است که نه.. همه پریشانم.. از فردا که می آید.. از امروز که هیچ پرواز نکردم.. از آن حرف سالخورده و نگفته.. از این شهر که مردمانش کم ساده اند.. از این دل که هوا می بردش... 

خیالم کاش آسوده بود.. کاش میشد بردارد مرا با خود ببرد.. ببرد به آسودگی.. که شاید در سرایش مهربانی هم باشد.. که شاید در کنارش دوست هم باشد.. و شاید میشد آنجا چای نوشید.. با مهربانی.. با دوست..  و آسود...

کاش میشد.....

گاهانه...
ما را در سایت گاهانه دنبال می کنید

برچسب : کاش میشد,کاش میشد زندگی تکرار داشت,کاش میشد سرنوشت از سرنوشت,کاش میشد گنه پنجره,کاش میشد آدمی وطنش را,کاش میشد باز کودک میشدیم,کاش میشد زندگی از سرنوشت, نویسنده : ghalamjima بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 3:58